برخی از اقتصاددانان از تاسیس نهادی جدید (بانک جهانی کربن)، برای تسهیلِ هماهنگیهای بینالمللی مورد نیاز صحبت میکنند.
به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، دبیرکل سازمان ملل، پیش از نشست اخیر این سازمان که تمرکز خاصی بر بحران گرمایش زمین داشت، از رهبران کشورها درخواست کرد که با برنامههای دقیق و قابل اجرا به این نشست بیایند، و نه با سخنرانی و بیانیه. کنشگر نوجوان سوئدی اما، زهر را از متن سخنرانی خود دریغ نکرد و مشتی از شرم به صورت سیاستگذاران پاشید، شاید که بیدار شوند. امّا چه تضمینی برای شروع همکاریهای مورد نیاز در سطح بینالملل وجود دارد؟
همانگونه که در جریانیم سپردن مسئولیت پاسداری از مطلوبات عمومبشری به نهادهای ملّی محکوم به شکست است، و نهادهای فعلی آزادیِ عمل و اختیارات مورد نیاز را ندارند. پس بیجا نیست که برخی از اقتصاددانان از تاسیس نهادی جدید (بانک جهانی کربن)، برای تسهیلِ هماهنگیهای بینالمللی مورد نیاز صحبت میکنند. امّا بانک جهانی کربن چگونه نهادی ست؟ چگونه میتواند بر صنایع آلاینده تاثیر بگذارد؟ به چه نوع مکانیزمهای اجرایی نیاز دارد؟ بودجه آن چگونه تامین میشود، و چه تضمینی برای موفقیت عملی این نهاد وجود دارد؟
بررسی علل دشواری اقدام مشترک در سطح بینالمللی
تعیین سقف مُجازی واحد برای تولید گازهای گلخانهای، و تحمیل آن به همه کشورها، قطعاً اعتراض کشورهای پرجمعیت را بر میانگیزد و مسیر همکاری بینالمللی را عملاً مسدود میکند. از این روست که در راستای رسیدن به اهداف توسعه پایدار، ابتدا باید تولید سرانه گازهای گلخانهای (و نه تولید کل در سطح ملّی) را در نظر گرفت، و در گام بعد تفکیک سه متغیر در سطح ملّی، برای مشخص کردن مسئولیت ملل مختلف، میتواند تسهیلکننده رسمِ نقشه راهی برای بسط دادن همکاریهای بینالمللی باشد. این سه متغیر عبارتند از:
۱. سهم صنعت ملّی آن کشور در تولید گازهای گلخانهای
۲. سهم سرانه تولید گازهای گلخانهای به منظور استفاده شهروندان (برق، گرمایش منزل، حمل و نقل، و…)
۳. توانایی طبیعت آن کشور در جذب گازهای تولید شده
کمکردن میزان آلایندههای جوّی، نیازمند ترکیبی از کاهش مصرف، سرمایهگذاری برای بهینهسازی مصرف، نصب تجهیزات محصور و ذخیره سازی دی اکسید کربن، و افزایش سطح جنگلهای ملّی است. تعداد اندکی از کشورهای توسعه یافته، گامهایی داوطلبانه در این راستا برداشتهاند، امّا پیشگیری از وخیم تر شدن بحران اقلیمی، نیازمند تصمیمات قاطع و اقدام هماهنگ در سطح جهانی است. از این رو، تفکیک فوق روشن میکند که هر کشور در کدام بخش نسبت به جامعه جهانی ضعف دارد، و این مهم، نه تنها پتانسیل مسیر حرکت دولت ملّی را روشن میکند، بلکه به بانک جهانی کربن این امکان را میدهد که با مکانیزمهای تشویقی یا تنبیهی، سرعت بیشتری به تحولات مورد نیاز بدهد. در بخش اول این یادداشت دو قسمتی، به بررسی مشکلات صنایع میپردازیم.
بررسی علل عدم تصمیمگیری در صنایع بینالمللی
سیمان و فولاد دو کالای بسیار مهم برای تمدن ما هستند که فرآیند تولید آنها مقدار زیادی دی اکسید کربن تولید میکند. اما دخالت یکجانبه هر دولت ملّی - چه واردکننده، چه صادر کننده - در قیمت و یا فرآیند تولید این کالا، با هدف تحت کنترل میزان آلایندههای جوی، میتواند موجب شوک اقتصادی و نارضایتی عمومی شود. به دو مثال زیر توجه کنید.
** وقتی تعدادی صادرکننده برای بازار یک کشور در حال رقابت هستند
(عدم توانایی تصمیمگیری از سوی صادرکننده)
یکی از موانع اصلی شکلگیری همکاریهای بینالمللی، تصمیمِ کشورهایِ وارد کننده به اختصاص دادن سهمهای کوچک، به تعداد زیادی کشور صادرکننده است، که این تصمیم عمدتاً ریشه در مسائل استراتژیک و امنیتی دارد. به عنوان مثال، آلمان یکی از واردکنندگان فولاد است.
استفاده از تکنولوژی محصور و ذخیرهسازی دی اکسید کربن - که یکی از راه حلهای جلوگیری از وخیمتر شدن بحران اقلیمی ست - موجب افزایش قیمتِ تمام شده فولاد برای آن تولید کننده، و تبعِ آن، حذف یا کم شدن سهم آن کشور از بازار آلمان میشود. از اینرو، بدون هماهنگی بین کشورهای صادر کننده صنعتِ هیچ کشوری انگیزهای برای برداشتن قدم اول را ندارد.
** وقتی بازار ملّی، عرصه رقابت تولیدات ملّی و واردات خارجی است
(عدم توانایی تصمیم گیری از سوی تولید کننده داخلی)
در شرایطی که تولیدات داخلی کشور مصرف کننده پاسخگوی نیاز ملّی نباشد، این کشور کسری خود را با واردات جبران میکند. در چنین شرایطی، اتخاذ تصمیم پاکسازی صنعت تولید کننده و تحمیل آن از سوی دولت ملّی به بخش خصوصی، عملاً باعث نزول و احتمالاً تعطیلی این صنعت میشود.
اما مشکل فوق راه حلی ساده دارد: هماهنگیِ این صنایع توسط نهادی بین المللی، مشابه سازمان تجارت جهانی، که دارای اختیارات کافی برای تأیین قیمت در سطح جهانی ست.
تنظیم تعرفههای مورد نیاز برای ساماندهی تجارت مواد آلاینده
در مثال بالا، وضع تعرفه از سوی دولت ملّی میتواند موقتاً مشکل گشا باشد؛ اما همانطور که تجربه دو سال گذشته (در رابطه با جنگ تجاری ایالات متحده آمریکا و چین) ثابت کرده، شروعِ وضعِ تعرفه از سوی یک دولت، با انتقام گیری طرف مقابل ادامه مییابد، و به مرور زمان به جنگ تجاری تبدیل میشود. از این روست که تاسیس نهادی بینالمللی و متمرکز بر صنایع آلاینده میتواند التیام بخش، و یا چاره مشکلات تجارت موادّی چون فولاد و سیمان باشد.
اما شاید این پرسش طرح شود: وضع این تعرفهها - که سبب افزایش قیمت مواد مصرفی میشود - چه کمکی به مقابله با بحران اقلیمی میکند؟
تعرفههای اخذ شده از سوی بانک جهانی کربن دو کاربرد میتوانند داشته باشند: افزایش منابع طبیعی برای جذب آلایندههای جوّی، یا پرداخت یارانه به کشورهایی که صنایع آلاینده دارند، به منظور نصب تجهیزات محصور و ذخیره سازی کربن. ادامه این روال میتواند در دراز مدّت از میزان آلایندگی این صنایع بکاهد.
پرسش دیگر مربوط به افزایش قیمت این کالاها و لطمات احتمالی به رشد اقتصادی ست. این دغدغه کاملاً به جاست و این واقعیّت غیر قابل انکار است: قیمت تمام شده کالاهایی که فرآیند تولید آنها همراه با تولید آلایندههای جوّی ست، رو به افزایش خواهد بود. تحقیقات هیئت گذار انرژی نشان میدهد که پاکسازی صنعت فولاد میتواند باعث افزایش ۲۰ درصدی قیمت این کالا شود؛ و در مورد سیمان افزایش قیمت شاید به حدود ۱۰۰ درصد برسد. ولی افزایش ۲۰ درصدی قیمت فولاد، عامل افزایش ۱ درصدیِ قیمت خودرو خواهد بود؛ و پاکسازی کل صنایع آلاینده تا سال ۲۰۵۰، بر طبق گزارش مدیر هیئت گذار انرژی، هزینهای در حدود نیم درصد تولید ناخالص جهانی به همراه خواهد داشت: هزینهای که برای مصرف کنندهها سنگین به نظر نمی رسد.
اما دغدغه مهم و اساسی، پرسشی است اساسی، نهفته در دل ذات وجود ما: آیا ما موجوداتی هوشمند هستیم که برای ارتقاء سطح زندگی در این برهه زمانی، بی اعتنا به سرمایههای طبیعی و سهم آیندگان از آنها عمل میکنیم، یا موجوداتی هوشمند و دوراندیش هستیم که پاسداری از سرمایههای طبیعی (که محصول میلیونها سال تکامل هستند) را بخشی از هویّت و مسئولیت اخلاقی خودمان در راستای احترام به حقوق نسلهای آینده میدانیم.
صبر و شکیبایی برای یافتن پاسخ به این پرسش جایز نیست؛ از همین حالا باید پاسخ به این پرسش را با تصمیمات شخصی در راستای کاهش مصرف و انتخابهای سازگار با محیط زیست بسازیم. ما مسئولیم؛ نه ناظر.