به نقل از همدلی ،دریاچه هامون که زایشش ریشه در تاریخ اسطورهای دارد و سوشیانت - آن منجی رهاییبخش- از دل این دریاچه جادویی زاییده تا در آخرالزمان منجی جهان باشد، حالا خود چنان مادر بزرگ پیر و غمگینی رو به موت است و شاید هم تاکنون مرده باشد.
در چند سال گذشته خبر کم آب شدن و خشک شدن تالاب بین المللی «هامون» گاهوبیگاه به صدر اخبار آمده و نگرانیهایی را ایجاد کرده است، بااینحال همیشه کورسویی از امید وجود داشت تا شاید از طریق راهکارههایی چون دیپلماسی سیاسی و مذاکره با دولت افغانستان بار دیگرخون رگهای این شریان حیاتی مهم جنوب شرق ساری و جاری شود؛ اما دریغ که چنین نشد.
افغانستان یک کشور کوچک و پر بارش تر از ایران است که بخشی از منابع آب آن با ایران مشترک است، اما این کشور سدهای زیادی بر روی بزرگترین رودخانه مشترک خود با ایران یعنی «هیرمند» ساخته که آسیبهای زیادی به محیط زیست دو کشور وارد کرده است.
این سد سازی های دهه های اخیر سبب شده تا چرخه طبیعی انتقال آب از هیرمند به تالاب هامون متوقف و هامون دچار یک چالش زیست محیطی شود. چالشی که در 18 سال اخیر گریبان هامون را گرفته و موجب شده تا هامون برای زنده ماندن در برزخ مرگ و زندگی دست و پا بزند.
مرگ هامون اعلام شد
دو روز پیش «عیسی کلانتری»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نشست کارگروه احیای تالاب هامون و مقابله با گرد و غبار سیستان و بلوچستان با بیان جمله « هامون دیگر هامون نمیشود» تلویحا پایان هامون را اعلام کرد. وی گفت: مردم باید قبول کنند که هامون دیگر آن هامون پر آب سال های گذشته نخواهد بود و هیچ وقت این اتفاق نمی افتد. آیا این سخن کلانتری به معنای «پایان هامون» نیست؟
پایان هامون یک جمله ساده نیست. پایان هامون یعنی اینکه سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و ارومیه و هفتمین تالاب بین المللی جهان که نامی به درازای تاریخ ایران را با خود یدک می کشد و روزگاری ایستگاه زمستانگذرانی 186گونه پرنده مهاجر بود امروزه به بیابانی به وسعت 570هزار هکتار تبدیل شده است!
اگر هامون خشک شده باشد باید پرسید کسانی که معیشتشان در درازای تاریخ به این تالاب مهم گره خورده باید چه کنند؟ بر اساس گزارشات رسیده موج مهاجرت از سیستان چند سالی است که بی وقفه در جریان است. آیا مرگ هامون بخشهایی بزرگ از سیستان را متروکه خواهد کرد؟
نابودی هامون یعنی اینکه دیگر نیزاری نیست که صید و دامی وجود داشته باشد، دیگر علوفهای در کار نخواهد بود و به تبع آن دیگر جاندارانی نظیر پستانداران و آبزیان و ... نیز از بین می روند. پایان هامون به معنای مهاجرت خیل عظیمی از هامون نشینان به شهرهای دور و نزدیک است. اما هنوز کسانی مهاجرت نکرده و مانده اند، بسا که این مادر اسطوره ای بار دیگر جان بگیرد. آنها به آسمان چشم دوختهاند، به این امید بارانی ببارد یا مسئولان دیپلماسی کشور مقامات افغانی را مجاب کنند که راه بر حقابههای هامون باز کنند.
واقعیت این است، استان سیستان و بلوچستان سالهاست با بحران آب مواجه است. نرخ بارش سال به سال کمتر میشود و سازمان هواشناسی نیز خبرهای خوبی برای ساکنان تشنه این استان ندارد. گزارش سازمان هواشناسی حکایت از سیر نزولی باران دارد، و این به معنای کاهش منابع سطحی آب و سفرههای زیززمینی است.
سیستان و بلوچستان مقام اول سل در کشور
اگر چه استان سیستان و بلوچستان به خاطر شرایط خاص جغرافیایی همواره مستعد طوفانهای شن بوده است، اما کم آبی و خشکسالی چند سال اخیرکانونهای گرد و غبار جدیدی را ایجاد کرده است. کانونهای گرد و غبار با بادهای 120 روزه سیستان دست به دست هم دادند و استان سیستان و بلوچستان را در صدر جدول بیماریهای تنفسی و ریوی از جمله بیماری سل قرار داده است. دیروز مهشید ناصحی، رئیس اداره کنترل سل و جذام مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت،استان سیستان و بلوچستان و گلستان را در صدر استانهای که بیشترین آمار قربانیان سل دارد را اعلام کرد.
بن بست دیپلماسی
کلانتری در نشست کارگروه احیای تالاب هامون و مقابله با گرد و غبار سیستان و بلوچستان نه تنها پایان هامون را اعلام کرد، بلکه با بیان این که «برای تامین افزون بر ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب از آن سوی مرز در سیستان نباید برنامه ریزی کرد». تلاش دیپلماسی برای حل بیآبی هامون بیفایده دانست که تحقق نیز نخواهد یافت.
میتوان سخنانی که رئیس سازمان محیط زیست کشور بر آن تاکید دارد، در دو محور اساسی خلاصه کرد؛ نخست نا امیدی تیم اجرایی حفاظت از محیط زیست در احیای تالاب هامون و دیگری هشداری که پیرامون نابودی حیات در این منطقه از کشور داده است.
هامون قربانی تغییر اقلیم
«ناصر کرمی»، اقلیم شناس و استاد دانشگاه «برگن» نروژ در واکنش به سخنان کلانتری مسائل مهمی را بیان داشت که ابعادی دیگر از این ابر چالش زیست محیطی را بیش از پیش روشن میکند.
وی در رابطه با چرایی بروز بحران کنونی در تالاب هامون به «تابناک» گفت: تالاب هامون تحت تاثیر عوامل مختلف تاریخی و جغرافیایی با بحران آب روبه رو شده است. اولین مشکل این منطقه را میتوان به تغییر اقلیم، کشاورزی ناپایدار، افزایش جمعیت، تغییر سبک زندگی و شهری شدن مردم، کاهش بارشهای دورهای و نیز افزایش شدید دما مرتبط دانست که در سالهای گذشته با روند صعودی ادامه داشته است.
کرمی با اشاره به اینکه نمیتوان تقصیر شرایط موجود را بر عهده گروه یا جناح سیاسی مشخصی انداخت، سیاسی کردن موضوع را تقلیل دادن ماجرا دانست و افزود: با این حال حقیقت این است که در طول سالهای گذشته برنامه جامع و موثری برای مقابله با بحران وجود نداشته؛ این در حالی است که به واسطه شرایط جغرافیای منطقه و بحرانی بودن آن نسبت به سایر مناطق، مسئولان کشور باید خیلی پیشتر ضمن درک مشکلات برای حل آن اقدام میکردند.
طرحی برای احیای هامون وجود ندارد
کرمی در مورد طرح احیای تالاب هامون و روند اجرایی آن گفت: طرح احیای مشخصی در مورد تالاب هامون وجود ندارد و مسئولان به آن شکل که برای دریاچه ارومیه ستاد احیا تشکیل دادند و نسبت به مقابله با بحرانهای زیست محیطی شمال غرب ایران حساس هستند، نسبت به جنوب شرق ایران حساسیتی ندارند..
وی در مورد پرداخت حقابههای تالاب هامون و رود هیرمند از سوی افغانستان، تصریح کرد: در مورد حقابههای مرزی و الزام افغانستان به پرداخت حقابههای رود هیرمند باید به این مهم توجه کنیم که قوانین حقوقی دریاها و آبهای مرزی برای کشور مالک منابع آب چندان الزام اجرایی ندارد. همین وضعیت را در غرب کشور شاهد هستیم. به سدهایی که ترکیه روی دو رود دجله و فرات زده است، نگاه کنید. با این که عراق و سوریه و بخشهایی از خوزستان ایران متاثر از سدهای ترکیه به چالش کشیده شده و در وضعیت بسیار بحرانی قرار گرفته است، این دو کشور به اضافه ایران امکان حقوقی چندانی برای مقابله با فعالیتهای آبی ترکیه در اختیار ندارند.
استاد دانشگاه برگن نروژ در مورد گفتههای «عیسی کلانتری»، در مورد اینکه «هامون دیگر هامون نمیشود»، گفت: این سخنان بیشتر ناظر بر مشکلات اقتصادی و سیاسی دولت است. شما وقتی مدیریت مجموعه دولتی را داشته باشید و دولت شما در معرض انواع بحرانهای اقتصادی و سیاسی باشد، شرایط برای شما به گونهای پیش خواهد رفت که حتی در پرداخت حقوق کارکنان خود نیز با مشکل روبه رو خواهید شد.
کرمی ادامه داد: سخنان رئیس سازمان محیط زیست، از سویی نشان میدهد که شرایط جنوب شرق ایران و تالاب هامون بسیار وخیم است و از سویی نیز میتوان از این موضع گیری تقدیر کرد. چرا که بر خلاف رویکرد گذشته مسئولان که با اقدامات پوپولیستی چند هفتهای آب را به تالاب میریختند و با انتشار اخبار در سطح وسیع تاکید بر احیای تالاب میکردند، حالا آنها صادقانه از ناتوانی خود برای احیای تالاب سخن میگویند.
وی افزود: موضع گیری صادقانه کلانتری هرچند قابل تقدیر است،اما اشتباه است و به این معنا نیست که به لحاظ واقعی هیچ راهی برای احیای تالاب باقی نمانده باشد، بلکه به معنای ناتوانی مدیران کنونی برای احیای تالاب است. گفتههای کلانتری مثل آن است که به یک فردی که در حال حاضر وضعیت مالی مناسبی ندارد، بگوییم شما هیچ وقت نمیتوانی اتومبیل بخری! درست است که این فرد در حال حاضر امکان خرید اتومبیل را ندارد، اما در صورت کار کردن، پس انداز کردن و جمع آوری سرمایه امکان خرید اتومبیل را به دست خواهد آورد.
کرمی ادامه داد: شرایط در مورد تالاب هامون نیز دقیقاً به همین شکل است. با اینکه در حال حاضر دولت به لحاظ اقتصادی و سیاسی دچار مشکل است و امکان احیای تالاب را از دست داده است، در صورت رعایت برخی اصول علمی و کارشناسی توان احیای تالاب را به دست خواهد آورد.
راهکار احیای تالاب
کرمی در مورد راهکارهایی که منجر به احیای تالاب هامون و نجات منطقه سیستان شود، گفت: به نظر من برای احیای تالاب هامون دو راهکار عملیاتی و جدی وجود دارد که مسئولان باید آنها را در دستور کار خود قرار دهند. کار اول خرید آب از افغانستان است. ایران میتواند با یک دیپلماسی قوی و مذاکرات منسجم حتی بیشتر از حقابههای قانونی از افغانستان آب خریداری کند.
کرمی در مورد راهکار دوم نیز گفت: با این که من به عنوان یک فعال محیط زیست نباید از بحث شیرین سازی آب دریا و انتقال آب حمایت کنم، به عنوان راهکار دوم و در مورد منطقه سیستان باید ببینیم که بین شیرینسازی آب دریای عمان و انتقال آن به منطقه سیستان و نابودی حیات در این منطقه کدام هزینه بیشتری دارد؟ مسئولان ایرانی باید حساب کنند و بین نابودی حیات در منطقه سیستان و هزینههای احیای تالاب هامون یکی را انتخاب کنند.
کرمی عامل اصلی حل مشکل زیست محیطی تالاب هامون، اقتصاد و سیاست و در یک کلام پول دانست که در صورت عدم تامین آن نمیتوان امیدی به احیای تالاب هامون داشت.