در همان سال در بخش خصوصی، حدود 1.3 میلیون آسیب و صدمه ضبط شده است. بیش از 80 هزار آنها آسیبهای سر، و دو سوم آسیبهای مربوط به سر، در واقع، آسیب به صورت بودهاند-آسیبهایی به پیشانی، چشمها، بینی، فک، چانه و... حدود 37 هزار مورد آسیب چشمی در آن سال، معادل 69 درصد آسیبهای مربوط به صورت است؛ نزدیک به 45 درصد همه آسیبهای سر نیازمند مرخصی از کار بودهاند.
این گزارش همچنین نشان میدهد که 61 درصد تمامی آسیبهای چشمی در سال 2004 در بخش تولید، ساخت و ساز، یا بازارِ عمدهفروشی و خردهفروشی روی داده است. کارگران، جوشکارها، کارگران واحدهای مونتاژ همگی با میزان ریسک بالاتری در ارتباط با آسیب چشمی مواجه هستند.
آسیبهای مرتبط با سر همواره جزء پرخرجترین آسیبها و صدمات محیط کاری بودهاند. نسخه 2016 کتاب «شورای ملّی ایمنی» نشان میدهد که آسیبهای سر و گردن مسبّب 12 درصد ویزیتهای اورژانسی در سال 2011 در ایالات متّحده بوده است، و اینکه آسیبهای سر و سیستم عصبی مرکزی گرانترین دعوی و مطالبه کارگران در سال 2012-2013 یود. هزینه کلّی وارد آمده بر آنها در سال 2012-2013 به طور میانگین حدود 78 هزار دلار است که در واقع، به شکل چشمگیری بالاتر از میانگین مطالبات یعنی حدوداً 38 هزار دلار میباشد.
آسیبهای وارده به سر البتّه برای کارگران در صنایع دیگر، به خصوص قطع درختان، به نوبه خود، چالشی جدی است. بی.ال.اس گزارش کرده است که در سال 2016، از بین 10 هزار کارگر تماموقت در صنایع تنباکو و نوشیدنی آمریکا، حدود 9.2 آسیب فلجکننده برای سر رخ داده است، در حالی که نرخ آسیبهای سر فلجکننده در همان سال برای کاسبیهای متعارف (14.7 نفر از میان 10 هزار کارگر تماموقت) و نیز حمل و نقل و باربری (16.2 نفر از 10 هزار کارگر تماموقت) بالاتر بوده است. نرخ مزبور برای مدیریت زباله و خدمات بازیافت (9.2 نفر از 10 هزار کارگر تماموقت) و برای بیمارستانها (9.1 نفر از 10 هزار کارگر تماموقت) تقریبا مشابه بود. بنا بر نشریه اکونومیکس دیلی، نرخ صدمات کمر و دست برای تمامی این صنایع در سال 2016 بالاتر بود.
https://ohsonline.com/articles/2018/03/01/top-line-concerns.aspx?admgarea=news