شرق نوشت: در استان مازندران سه منطقه فریدونکنار، ازباران و سرخرود اصلیترین و شناختهشدهترین مناطق شکار این پرندگان هستند. تاکنون بارها درباره این موضوع در رسانهها گزارش و خبر و مستند منتشر شده، اما هیچ اقدامی برای جلوگیری از این کشتار بزرگ ضدمحیطزیستی انجام نشده است. کارشناسان میگویند مانع اصلی در این مسیر حمایت مسئولان و نهادهای تصمیمگیر از شکارچیان و فروشندگان این پرندگان است.
برای پیگیری جزئیات بیشتر این ماجرا به سراغ حسینعلی ابراهیمیکارنامی، مدیرکل محیط زیست استان مازندران، رفتم تا از او دلایل مقابلهنکردن با این آسیب بزرگ به حیاتوحش جهانی که موجب بدنامی ایران نیز شده و همچنین دلایل کمکاری سازمان حفاظت محیط زیست را جویا شوم. این مشروح پاسخ او به این سؤال است.
«متأسفانه مرسوم شده است که برخی از مسئولان و صاحبمنصبان، موضوع شکار این پرندگان را به معیشت مردم محلی و سنتهای قدیمی اهالی گره میزنند. این حرفهای برخی از دوستان عوامفریبی است. برای اینکه فکری برای معیشت مردم نکردهاند. چون مسئولیت هم دارند، با عوامفریبی کشتار پرندگان را به معیشت مردم گره میزنند. این در حالی است که ما بارها گفتهایم هیچ مشکلی با روشهای سنتی مانند صید به شیوه «دوما» که به شکلی گزینشی و در اندازهای محدود اقدام به شکار پرندگانی مثل اردکها میشود نداریم، اما مسئله اینجاست که این روش با روشهای نوینی مثل کرس، گذر و دامهای هوایی که در ١٥ سال اخیر رایج شده فرق دارد. در این روشها هر نوع پرندهای حتی پرندههای در معرض خطر انقراض را در تعداد بسیار بالا شکار میکنند. در این روشها دست به کشتار وسیع پرندگان میزنند و بههیچوجه مورد تأیید ما نیست. محیط زیست پیش از این طرحی به مقامات استان داد و مقامات هم پذیرفتند و قرار شد در یک شیب معتدل این روشها حذف شود، اما متأسفانه یک عده از صاحبمنصبان و متنفذان محلی از اینها حمایت میکنند.
این در حالی است که هیچ نظارتی؛ چه بهلحاظ بهداشتی و چه دامپزشکی بر نحوه صید و توزیع و انتقالشان وجود ندارد. در فریدونکنار یک بازار رهاشده به وجود آمده است که از نقاط دیگر کشور هم برای فروش پرندگان به آنجا میآیند. برای حل مشکل باید همه دستگاهها کمک کنند؛ از مقامات قضائی تا فرمانداری و محیط زیست و دامپزشکی که این روشهای مخرب را از بین ببریم، ما هم پیگیر خواهیم بود. ما در تمام استان داریم با متخلفان برخورد میکنیم، ولی اینجا مشکلی که پیش آمد و سابقه ماجرا که باید در زمان شروع کار با آن برخورد میشد، ولی متأسفانه نشد و این کار را تثبیت کرد. الان هر فعال این بازار در هر فصل چنددهمیلیون تومان درآمد دارد. کار آنها بسیاری از گونههای در معرض خطر انقراض را کاهش داده است؛ به شکلی که خیلی از گونهها که قبلا در مازندران دیده میشدند الان اصلا دیده نمیشوند».
درهمینحال محمدعلى اللهقلی؛ کارشناس و فعال محیط زیست که ١٠ سال است به صورت مشخص روی موضوع شکار پرندگان مهاجر در مازندران کار و تحقیق کرده است، در پاسخ به پرسشهای «شرق» در همین زمینه اینطور توضیح میدهد: «گردش مالی این بازار آنقدر بالاست و آنقدر سود دارد که الان به دستور فرماندار و دادگستری فریدونکنار، کمربندی را به اسم تعمیرات بستهاند. در صورتی که یک نفر کارگر هم در این قسمت دیده نمیشود، چرا؟ به این دلیل که خلوت این صیادان بههم نخورد که مردم نروند و نبینند که چه قتلعامی در جریان است. هر صیاد ٥٠ تا ١٥٠میلیون تومان در این فصل سود میکند، تعداد آنها البته زیر صد نفر هستند. متأسفانه سابقه این ماجرا هم به پروژه شکستخورده حفاظت از درنای سیبری برمیگردد.
از سالها پیش به دلیل مهاجرت درنای سیبری که مورد توجه مجامع بینالمللی بود، در این مناطق در استان مازندران پروژهای هم برای احیای این درنا با یکمیلیونو ٢٠٠ هزار دلار تعریف شد و ماجرای الان بخشی از تبعات آن پروژه است؛ پروژهای که حتی بخشی از حامیان و مجریان آن بینالمللی بودند. نتیجه کار آنها این بود که هم درنا منقرض شد و هم بودجه در مسیر نادرستی صرف شد. در قالب آن پروژه این بازار پذیرفته و جاافتاده شد، چون آنها به محلیها گفتند که با هر پرندهای خواستید هر کاری بکنید، فقط با درنا کاری نداشته باشید، آنها هم هر پرندهای را خواستند شکار کردند، حتی همان درنا را! اینها انگیزه و رقابت عظیمی بین اهالی درست کرد، چون این بازار همان لحظه پول نقد پرندگان کشته شده را پرداخت میکند. الان این بازار به مرکزی برای سایر نقاط مانند گلستان، گیلان و... تبدیل شده است و هر صیادی هرجا پرندهای شکار میکند، در بازار فریدونکنار برای فروش میگذارد. در حقیقت باتلاقی درست شده که در حال بلعیدن همهچیز است. حتی فرماندار و نماینده فریدونکنار در مجلس هم از این بازار و کار اهالی دفاع و دائما به این قدیمیبودن ماجرا استناد میکنند. نماینده فریدونکنار گفته اینها مردم فقیری هستند که این تنها راه معیشتشان است. در صورتی که فقیربودن اهالی این مناطق واقعيت ندارد و این مردم وضع مالی خوبی دارند.
از طرفی مگر محیط زیست مسئول فقر است؟ اگر مردم فقیر هستند برای آنها شغل درست دستوپا شود، نهاینکه حاصل کارشان ایران را به رکورددار کشتار پرندگان مهاجر در دنیا تبدیل کند. این آمار در پروژه بینالمللی «برد لایف اینترنشنال» اعلام شده است. آنها یک کار مطالعاتی درباره دلایل کاهش پرندگان مهاجر را دنبال میکنند و مطالعاتی انجام شده که دریابند چرا در نیمه دوم سال تعداد پرندگان مهاجر در حال کاهش هستند. برای حفاظت از این پرندگان نزدیک ٤٠ سال است در دنیا پروژه حفاظت تعریف شده، اما نتیجه کار این شده است که در شمال حفاظت میشوند و در جنوب کشتار میشوند. بخشی از تحقیق هم شامل ایران بود. در مازندران من با این پروژه همکاری کردم. نتایج کار که فقط با احتساب آمار رسمی اعلامشده از سوی سازمان محیط زیست است نشان میدهد با احتساب آمار مازندران، رتبه ما در کشتار پرندگان مهاجر رتبه دوم در جهان است.
اگر آمار شکار در خوزستان هم به این اضافه شود، ما رتبه اول جهان هستیم. هماکنون عربستان در رتبه اول است. الان روزانه دو تا سه هزار پرنده در بازار فریدونکنار به فروش میرسند. این دیگر اسمش شکار نیست، بلکه نسلکشی پرندگان مهاجر است. اینکه محیط زیست به مأموران خود میگوید تورهای هوایی را جمع کنند، عکس و خبرش هم منتشر میشود، صرفا یک کار نمادین و بیمعناست، چون همان روز دوباره آن تور گذاشته میشود. سود شکار این پرندگان آنقدر بالاست که گذاشتن دوباره آن تور که کل قیمتش ٢٠٠ هزار تومان است، با شکار و فروش اولین غاز تأمین میشود. بازار فریدونکنار آزاد و چسبیده به فرمانداری فریدونکنار است و کار خودش را میکند. اگر ممنوع است، چرا غازهای وحشی مورد حمایت جهانی در این بازارها فروخته میشوند؟ چرا پرنده حرامگوشت هم آنجا عرضه میشود. این چه فرقی با فروش مواد مخدر و نوشيدنيهاي ممنوع دارد، مگر فرقی با هم دارند؟»