وقایع اتفاقیه در ادامه نوشت: در سالهاي اخير اما گفته ميشود با پيشرفت اين طرح و خشکساليهاي پياپي در کشور انتقال آب اين رودخانه به زايندهرود تهديدي جدي براي مردم منطقه به حساب خواهد آمد. در مهر ۱۳۲۷ کار احداث تونل کوهرنگ آغاز شد و در مهر ۱۳۳۲ به بهرهبرداري رسيد. تونل دوم نيز در همين منطقه بعد از انقلاب در سال ۱۳۸۳ افتتاح شد. مخالفتها اما درباره احداث تونل سوم است.
کارشناسان محيطزيست ميگويند با احداث تونل سوم بايد منتظر فاجعه محيطزيستي براي اين منطقه بود؛ دشتي با باغهاي پربار، دامنههايي سبز و چشمههايي پرآب که هزاران سال حياتبخش رود اسطورهاي کارون بوده است؛ تصويري قديمي از دشت بيرگان در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختياري که اکنون چشمههايش خشکيده، رودخانهاش نيمهجان است و مردمش نگران زيرا روي همين رود نيمهجان هم قرار شده سدي بسازند و آبش را به جايي ديگر ببرند. بيرگان در شرق رشتهکوه زردکوه بختياري در ۲۳ کيلومتري شهر چلگرد قرار دارد. چشمههاي فراوان و پرآب اين منطقه سبب شده بود اين منطقه مولد آب طبيعت، تمدن کارون و حياتوحش چهارمحال و بختياري و جلگه خوزستان محسوب شود.
چشمه خروشان مرواريد در اين ميان همواره آوازهاي بلند در تاريخ هزاران ساله ايل بختياري و ساکنان اين منطقه داشته و از سرشاخههاي معروف کارون بوده است. کرامت حافظي، فعال محيطزيست درباره اثرات زيستمحيطي سد و تول سوم کوهرنگ به مهر ميگويد: شرايط کنوني منطقه با گذشته بسيار متفاوت است. او تصريح ميکند: پس از خشکشدن چشمه مرواريد، با دستگاه پمپاژ آب رودخانه را در مسير گذشته نهرهاي کشاورزي چشمه مرواريد رها کردهاند تا جويهاي باستاني چشمه مرواريد خشک نشوند و باغات و کشتزارها نخشکند. در واقع، به جاي چشمههاي بيرگان و چشمه مرواريد که زماني رود بيرگان را پرآب و خروشان ميکردند اکنون با قطع مسير اين چشمهها به علت حفاري تونل ۲۴ کيلومتري کوهرنگ سوم، رودخانه نيمهجان بيرگان با پمپاژ تأمينکننده آب مسير چشمه مرواريد شده است.
طرح انتقال آب بيرگان، فاجعه ملي است
ورودي تونل کوهرنگ سوم (بيرگان) از روستاي چمآباد- شهرياري منطقه بيرگان آغاز و به طول ۲۴ کيلومتر آب رودخانه بيرگان را از سرشاخههاي کارون با عبور از زير کوه زرآب و منطقه نعلاشکنان به خروجي تونل سوم کوهرنگ در منطقه روستاي سيلگاه موسيآباد متصل ميکند. در طول اين مسير، در ارتفاع دو هزار و ۲۰۰ متري از سطح دريا تونلي عرضي با قطر حدود پنج متر است که با قطع مسير چشمهها و شاهرگ آبهاي منطقه باعث ويراني منطقه شده، بهطوريکه عمليات حفاري اين تونل ۲۴ کيلومتري با قطع شريان چشمههاي بزرگ همراه بود و آب را به اعماق غيرقابل دسترس سوق داده است.
نوع پوشش تونل که بتون مسلح با ضخامت نيم متر روکش سيماني است نيز بهطور مضاعف شريانهاي حياتي آب منطقه را قطع کرده است. در برآورد آغاز پروژه توسط شرکت منطقه آب اصفهان که کارفرماي اجراي تونل سوم کوهرنگ در خاک چهارمحال و بختياري و در سرشاخه کارون است، ميزان آب انتقالي حدود ۲۷۰ تا ۳۰۰ ميليون مترمکعب در هر سال پيشبيني ميشد اما هماکنون در برآوردهاي جديد و پس از قطع چشمههاي بزرگ اين ميزان بين ۴۰ تا ۱۳۰ ميليون مترمکعب پيشبيني ميشود که حتي اين برآورد در شرايط تغيير اقليم فعلي و با احداث سد و جمعآوري آب در چندين سال هم بهصورت خوشبينانه مطرح شده است. اين فعال محيطزيست تصريح ميکند: به جرأت ميتوان گفت اين پروژه يک فاجعه زيستمحيطي ملي است که باوجود نابودکردن منابع آبي کشور متأسفانه همچنان بر اين بيتدبيري اصرار جاهلانه ميشود.
انتقال آب از رودخانه نيمهجان
درحالحاضر در رودخانه بيرگان که زماني عشاير بختياري با کلکهايي که از مشک ساخته ميشد و با قايقهايي دستساز به سختي و گاهي با خطر غرقشدگي از آن عبور ميکردند تا حدي این خطر کاهش يافته که کودکان در آن بازي ميکنند و ارتفاع آب به کمي بالاتر از قوزک پايشان ميرسد و ميشود گفت آبي براي انتقال نيست. با نگاهي به گزارش حفاري تونل سوم کوهرنگ به جملاتي برميخوريم که نشاندهنده قطع شريان حياتبخش آبهاي منطقه بيرگان است.
در اين گزارش آمده است: « هنگام حفاري به درزهاي از جنس سنگآهک با بازشدگي محدود که با مجاري کارستي با فشار و دبي بالا ارتباط داشت، برخورد شد. جت آب (پرتاب آب) به طول ۱۴ متر و دبي به ميزان حدود ۷۰ ليتر در ثانيه بالغ شده و عمليات حفاري در اين جبهه متوقف شد.» در جاي ديگري از اين گزارش نيز تصريح شده است: با پيشروي ۵۰ متر از طريق تونل دسترسي نعلاشکنان، در اين جبهه نيز در متراژ 584,5 متر از محل تقاطع با تونل دسترسي، به درزههاي آبدار با فشار بالا و دبي حدود ۳۰ ليتر در ثانيه برخورد شد. چنين اتفاقاتي باعث شده است حفاري نابودگر تونل سوم کوهرنگ بيش از 20 سال به طول بينجامد. همچنين وجود گسلهاي فراوان در مسير تونل سوم کوهرنگ باعث فرورفتن آب از مسير طبيعي شريان چشمهها پس از حفر تونل ۲۴ کيلومتري در اين منطقه شد و آب براي هميشه به نقاط غيرقابل دسترس بشر فرورفت.
حافظي گلايه ميکند: سد و تونل بيرگان در منطقه حفاظتشده قيصري با فعاليتهاي انفجاري، خاکبرداري و تخريب منطقه و قطع شريان رودخانه باعث نابودي اين منطقه حفاظتشده و ذخيرهگاهي حياتوحش شده است. آب شرب منطقه حفاظتشده قيصري براي حياتوحش از رودخانه بيرگان تأمين ميشود که با انتقال آب اين سرشاخه کارون همين رودخانه نيمهجان هم از منطقه بسيار ارزشمند حياتوحش قيصري دريغ ميشود.
يک زايندهرود ديگر به زايندهرود ميرود
رودخانه کارون در گذشته حدود ۲۰ ميليارد مترمکعب آورد سالانه از کل منطقه و سرشاخههايش در زاگرس در پنج استان داشته اما امروز اين آورد بنا به گفته وزير نيرو به ۹ تا ۱۴ ميليارد مترمکعب کاهش يافته است. تاکنون ۶ سرشاخه کارون بهطور کامل و سالانه انتقال يافته و حجمي معادل بيش از يک ميليارد مترمکعب آب از کارون دريغ شده است. تونل اول کوهرنگ از سال ۱۳۳۲ تاکنون به مقصد زايندهرود، تونل دوم کوهرنگ از سال ۱۳۶۸ تاکنون به مقصد زايندهرود، تونل چشمه لنگان از سال ۱۳۸۴ تاکنون به مقصد زايندهرود، سد کمال صالح رود تيره (سرشاخه دز) از سال ۱۳۹۰ تاکنون به مقصد صنايع اراک، تونل خدنگستان از سال ۱۳۹۲ تاکنون به مقصد زايندهرود و انتقال آب سرشاخه دز از اليگودرز به سد کوچري گلپايگان اصفهان و سپس به مقصد قمرود بيش از نياز شرب از شهريور ۱۳۹۵ تاکنون اجرا شده است. ازسويديگر، کارشناسان اقداماتي را که تاکنون براي انتقال آب به زايندهرود انجام شده براي مصارفي غير از شرب، با هزينه فراوان و کاملا غيراقتصادي عنوان ميکنند، به گونهاي که قيمت آب انتقالي از محصولات صنعتي و کشاورزي گرانتر ميشود.
در طول سالهاي ساخت تونل بيرگان (تونل سوم کوهرنگ) دو سرشاخه کارون با نامهاي چشمه لنگان و خدنگستان، آب بيشتري را از کارون به زايندهرود انتقال دادند، بهطوريکه تاکنون چهار سرشاخه کارون (کوهرنگ اول، کوهرنگ دوم، چشمه لنگان و خدنگستان) به زايندهرود انتقال داده شده و سالانه آبي معادل ۸۰۰ ميليون مترمکعب را که حقابه کارون است به زايندهرود منتقل ميکنند؛ آبي که معادل يک زايندهرود جديد است. حافظي هشدار ميدهد: تونل سوم کوهرنگ در واقع هفتمين انتقال آب سرشاخههاي کارون است. در بدترين شرايط اقليمي و درحاليکه خوزستان بيش از هميشه در گرماي بيسابقهاش نيازمند آب است اين انتقال آب در حال انجام بوده که هم نابودي آب شرب و هم گسترش ريزگردهاي داخلي خوزستان را به دنبال دارد. ازسويديگر، طبق قوانين، انتقال آب براي غيرشرب ممنوع است و حتي براي شرب هم نبايد شرب مسير پاييندست کارون را نابود کند.