روزنامه سایه در ادامه گزارش خود می نویسد: بهواقع، اهمیت و زیبایی این بخشهای جغرافیایی که وجودشان در هر کشوری یکی از محلهای توسعهی اقتصادی و توریستی بهحساب میآید، بهدست انسانها و شرایط زیستی مدرن، آنقدر آلوده شدهاند که دیگر نمیتوان بهعنوان محلی امن برای رسیدن به آرامش رویشان حساب کرد. در ایران هم دو منطقهی شمال و جنوب کشور در اتصال با منابع دریایی بزرگ باعث شده است تا بگوییم یکی از بهترین پتانسیلها را برای گردشگری داخلی و حضور توریستهای بینالمللی داریم. آن هم درحالیکه سواحل شمالی جاذبهها، چشمانداز و اساسا آبوهوایی متفاوت با سواحل جنوبی دارند و میتوانند بهعنوان محلهایی مستقل هریک در جذب بخشی از سلایق گردشگران داخلی و خارجی مفید باشند. اما آیا از این امتیازهای خدادادی بهدرستی استفاده میکنیم؟
به تازگی خبرگزاری مه در گزارشی تحت عنوان «آلودگی نیمی از شناگاههای شمال» به این موضوع از منظری متفاوت پرداخته است و به نقل از ضیاءالدین الماسی، سرپرست دفتر آلودگی دریا دربارهی جلوگیری از تخلیهی پسابهای سکوهای نفتی در دریا نوشت: «برای ممیزی سکوها گواهینامههای لازم برای ورود به سکوهای نفتی را نداشتیم، اما در این زمینه اقدام کردیم. ممیزی زیستمحیطی تاسیسات ثابت در دریا پیش از این در دستور کار سازمان محیط زیست نبوده است. برای این کار باید در سازمان محیط زیست ظرفیتسازیهایی انجام شود که این ظرفیتسازی در سال ۹۴ و ۹۵ در دستور کار قرار گرفته است».
واقعیت اینجاست که وجود آلایندههایی مانند پساب کارخانهها و سکوهای نفتی، تخلیهی زبالهها، پسماندهای ساختوساز در نواحی نزدیک به سواحل و آنچه بهعنوان زباله از سفرهای گردشگران، وارد این محدودهها میشوند، زمینه را برای تخریب بخشی مهم از زیستبوم جانداران دریایی ایجاد و در کنار این مسئله، چهرهی سواحل را هم نابود میکند. هر دو بخش این ماجرا تاسفبار و غمانگیز است. از یکسو، محل زیست انواع مختلف جانوری را تخریب میکنیم و باعث نابودی و از بین رفتن گونههای کمیاب و نادر میشویم که تهدیدی بزرگ برای اختلال در چرخهی طبیعت و محیط زیست است، از سوی دیگر، یک امکان پولساز را با خودخواهیها و بیبرنامهگیهای خودمان به نابودی میکشیم.
آلودگی سواحل و دریا، بهراحتی بخش از گردشگری کشور را مخدوش میکند و با پیشرفت در این حوزه روزی خواهد رسید که سواحل شمالی و جنوبی ما عاری از هر گردشگری خواهد شد. در همین زمینه، مدیر دفتر آلودگی دریای سازمان محیط زیست دربارهی وضعیت شناگاههای دریای خزر میگوید: «سازمان حفاظت محیط زیست پایشهای خود را در سال ۹۴ متمرکزتر کرد و هر ماه از آب شناگاهها برای بررسی آلودگیهای میکروبی نمونهبرداری انجام شد. وضعیت شناگاهها متغییر است و از منظر ما شناگاهی که دستکم دو یا سه نوبت متوالی نشاهی از آلودگی داشته باشند، آلوده بهشمار میرود».
باید دانست پاکسازی دریا از آلودگی، پروسهای کاملا متفاوت، زمانبر و پرهزینه است که هیچ شباهتی با آنچه در یک استخر آب روی میده، ندارد و اصلا قابل مقایسه نیست. تصور اینکه آلودگی کوچک ما در این گسترهی عظیم آبی، بیتاثیر است، باعث میشود تا بهمرور نتایج بد این تفکر به خودمان بازگردد و به جایی برسیم که دریا محیطی لذتبخش برای تفریح، شادی و آرامش نسلهای بعدی نباشد. این موضوع در کنار فرآیندهای تخریبی مانند دریاخواری، رشد بیرویهی ویلاسازی در سواحل نزدیک به دریا و ایجاد تفرجگاههایی که با حضور پرتعداد گردشگرانی که هیچ ارزشی برای تمیزی محیط زیست قائل نیستند، به این آیندهی تاریک و تلخ سرعت میبخشند. الماسی میگوید: «از ۴۵ شناگاه مورد پایش ما در مازندران ۱۶شناگاه آلوده در گیلان از ۲۱ شناگاه ۱۰شناگاه آلوده و در گلستان با تنها سه شناگاه دو شناگاه آلوده بودند». این آمار درست در زمانیکه با روشن شدن افقهای ارتباطی ایران در تعاملات اقتصادی با جهان که بیشک بخشی از آن در حوزهی گردشگری روی خواهد داد، نگرانکننده و ناامیدکننده است.