وجود صدها معدن شن و ماسه در اطراف تهران و مخاطرات احتمالی که ممکن است در پی فعالیت آنها روی دهد، مسألهای نیست که از دید کارشناسان و مسئولان محیط زیست دور مانده باشد. سال هاست کارشناسان نسبت به بهره برداری غیراصولی از این معادن هشدار میدهند. گفته میشود کانون وقوع طوفانهای سالهای اخیر تهران نیز فعالیت بی وقفه همین معادن بوده که بر اثر وزش باد، به آلودگی شدید هوا منجر شده است. حالا معادن شن و ماسه منطقه 18 مورد توجه کارشناسان و مسئولان قرار گرفته است. دلیل نگرانیها را شاید بتوان در سیل سال گذشته در منطقه کن و خسارتهای ناشی از آن یافت.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران می نویسد: جاده باریک با دو ستون همشکل محصور شده است. هرچه پیش میرویم، ارتفاع ستونها بلندتر میشود. تا جایی که دیگر دریاچه سبز آبی را که زیر آفتاب برق میزند، نمیتوان دید؛ تنها نشان زندگی در محدودهای که هیچ رنگی در آن به چشم نمیآید جز خاک. همه جا خاک است. زمین، هوا، همان ستونهای دوسوی جاده و هرجا که بشود در محدوده وسیع یکرنگ دید. معادن شن و ماسه در دل همین محدودهاند. باد، خاک را در فضا پخش میکند. باد شهریار معروف است. خصوصاً در این فصل. به محض پیاده شدن از ماشین، دستها را جلوی صورت میگیریم. خاک توی چشم مان میرود. برای همین است که رانندهها همه عینک زدهاند. رانندههای کامیون و لودر. بارشان خاک است.
«اینجا عکسبرداری ممنوع است!» سرش را از کانکس بیرون آورده و نگاهش به لنز دوربین عکاس است. «هنوز عکس نگرفته ایم. میشود با مسئول اینجا حرف زد؟» لحن اش ملایم تر میشود: «کسی اینجا نیست. فقط منم. هر سؤالی دارید از خودم بپرسید.»
باسکولچی است. لهجه خراسانی دارد. مهاجر است. دو سالی میشود که اینجا کار میکند. تنها کسی که حضورش در محدوده معدن دائمی است. کارگرها هم البته هستند. آن پایین اند. شن را میخشکانند و بار کامیونها میکنند. رانندهها میروند و میآیند. بارشان را تهران میبرند. این معدن خصوصی است. یعنی بهره برداری اش را واگذار کردهاند. باسکولچی اینجور میگوید. محل کارش اتاقک دو در سه کانکس است که کف اش را موکت کردهاند. عبور و مرور کامیونها را در مانیتوری که روی میز گوشه اتاق است، زیر نظر دارد. روزی 12 ساعت. یک هفته روزکار است و یک هفته شبکار. «قرار بود معادن شن و ماسه را جمع کنند!» این را من میپرسم. یک جورهایی خبری و سؤالی. «از این حرفها زیاد است. ما که سر کارمان هستیم. بعضی وقتها از محیط زیست و اینها میآیند بازدید میکنند و میروند. همه اش دعواهای خودشان است.»
باسکولچی که قرار نیست اسمش را بیاوریم، کمی مکث میکند:« حالا خبر جدیدی شده؟ میخواهند اینجا را تعطیل کنند؟!» آثار نگرانی را میشود در چهره اش دید. بیمه است اما حقوقاش به قول خودش کمتر از حقوق وزارت کار. «مشکلات ما را مینویسید؟! اینجا کار سخت است. همهاش خاک و خل. بیشتر کارگرها بیمه نیستند. فصلی کار میکنند. زمستانها گل و شل است. کار میخوابد. فوقاش 10 نفر اینجا کار کنند اما از حالا که فصل کار است، تعداد کارگرها به 40 نفر هم میرسد. کارگاههای دیگر را نمیدانم ولی آنها هم همینجور هستند. مزایایی هم نداریم. خاک دائم توی ریه هایمان میرود. اینجا همه سرفه میکنند. میگویند چالهها خیلی گود شده. هوا که به هم میریزد دائم دلم شور کارگرهای آن پایین را میزند. انگار چالهها میخواهد آدم را پایین بکشد.»
فصل کار که از حالا شروع شده، یعنی همان وقتی که آفتاب مستقیم و سوزان میشود و باد، خاک را خشک میکند تا بار کامیونها شود و به سمت مقصد، روانه. این، غیر از خاکی است که در فضا پخش میشود و ذرات اش تا کیلومترها آن طرف تر میرسد. اهالی وردآورد و شهرقدس، بوی خاک را خوب میشناسند. فصل کار معادن برای آنها فصل گرد و خاکی است که در فضا پراکنده میشود و گاه زندگی روزمره را برایشان مختل میکند.
«یک لایه خاک دائم توی گلوم است. همه اش انگار یک چیزی توی چشم آدم رفته باشد. برق هم اینجا زیاد قطع میشود. میگویند به خاطر همین گرد و خاک است.» به تنور برقی پشت سرش اشاره میکند:«کار ما بدون برق، روی زمین میماند. خیلی وقتها شده که چهارپنج ساعت برق قطع بوده. چطور نان بدهیم دست مردم؟!» این را یکی از اهالی شهر قدس میگوید؛ همان قلعه حسن خان سابق. اهالی این منطقه کم و بیش از گرد و خاکی که در فضا پراکنده است شکایت دارند. یکی دونفر هم اعتقاد دارند که پای زمین خواران در میان است. «میخواهند زمینها را مفت بگیرند و صاحب شوند. همه اش کار خودشان است.» کنار بار خیارش ایستاده؛ کیلویی هزار تومان. اهل همینجاست. تصوری از اینکه زمین خواران چه کسانی هستند، ندارد اما مطمئن است که زمین خواران میخواهند زمینها را بالا بکشند.«این همه زمین. انگار وارد صحرای عربستان شده اید. دیده اید آنجا چه خبر است؟!»
بعضی دیگر هم اصلاً حواس شان به گرد و خاک و این حرفها نیست. حتی نگران طغیان رودخانه هم نیستند. میگویند گرد و خاک معادن شن و ماسه اینجا به تهران نمیرسد. تهران اما خودش معدن شن و ماسه دارد. درست در دل اش. منطقه 18 و اطراف رودخانه کن. رحمت الله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران طی بازدیدی که اخیراً از معادن شن و ماسه این منطقه انجام داده، اعلام کرده است که شرایط این معادن به دلیل برداشت غیرمجاز و منقضی شدن زمان برداشت، در وضعیت اضطرار قرار دارد از این رو باید هر چه سریعتر تمامی فعالیت های این معادن متوقف شود.
به گفته او، عمق گودال های این معادن ۴۰۰ هکتاری به جای ۳۵ متر به ۱۳۸ متر رسیده و شکاف هایی در دیوارهای این گودالها ایجاد شده است و از آنجا که فاصله این گودالها در برخی از نقاط کمتر از چهار متر با رودخانه کن است از این رو تهدیدی جدی برای منطقه بالادستی است. نتیجه هم این میشود که در صورت طغیان رودخانه کن و از بین رفتن دیوار حائل بین رودخانه و گودال، دامنه تخریب علاوه بر واحدهای مسکونی اطراف تا فرودگاه مهرآباد گسترش خواهد یافت.
در همین رابطه مکاتباتی میان کمیسیون سلامت شورای شهر و قوه قضائیه انجام شده که به گفته حافظی با واکنش سریع قوه قضائیه مواجه بوده است بهطوری که تعطیلی قریب الوقوع معادن شن و ماسه در مناطق دارای اضطرار، پیشبینی میشود.
تغییر کاربری معادن
وجود صدها معدن شن و ماسه در اطراف تهران و مخاطرات احتمالی که ممکن است در پی فعالیت آنها روی دهد، مسألهای نیست که از دید کارشناسان و مسئولان محیط زیست دور مانده باشد. سال هاست کارشناسان نسبت به بهره برداری غیراصولی از این معادن هشدار میدهند. گفته میشود کانون وقوع طوفانهای سالهای اخیر تهران نیز فعالیت بی وقفه همین معادن بوده که بر اثر وزش باد، به آلودگی شدید هوا منجر شده است. حالا معادن شن و ماسه منطقه 18 مورد توجه کارشناسان و مسئولان قرار گرفته است. دلیل نگرانیها را شاید بتوان در سیل سال گذشته در منطقه کن و خسارتهای ناشی از آن یافت.
محمد حسین بازگیر، مدیر کل اداره حفاظت محیط زیست تهران در گفتوگو با «ایران» در این باره میگوید: « محدوده 500-400 هکتاری در منطقه 18 تهران و در حاشیه رودخانه کن قرار دارد که سالهاست محل فعالیت معادن شن و ماسه بوده است. این واحدها طی سالها فعالیت به مرور زمان، میزان برداشت شان بیرویه شده است بطوری که تا اعماق پیش رفتهاند. در حال حاضر میتوان به جرأت گفت که سطح برداشت، از مرز گذشته و این در حالی است که این محدوده در داخل شهر واقع شده و در صورت طغیان رودخانه کن، ما با خطری جدی مواجه خواهیم بود. چرا که به ساختار زمین شناسی منطقه خدشه وارد شده و بشدت آن را مستعد بروز حادثه کرده است. در واقع این محدوده وسیع در داخل شهر، به کانونی برای بروز حادثه تبدیل شده و ضروری است فعالیت واحدهای کارگاهی شن و ماسه برای حفظ مسائل زیست محیطی هرچه سریع تر متوقف شود.»
بازگیر ادامه میدهد:«این زمینها باید در قالب طرح جامع شهری و بر اساس تعریفی که برای هر قسمت از شهر شده، تغییر کاربری داده شود. بر اساس طرح جامع شهری، هرچیزی باید سرجای خود قرار داشته باشد و بر همین اساس هم فعالیت این معادن با توجه به برداشت غیراصولی و خطرآفرین بودن آن جایز نیست و تا زمانی هم که فعالیت شان به طور کامل متوقف شود، ملزم هستند مسائل زیست محیطی را به طور کامل رعایت کنند تا از هرگونه آلودگی خاک و آب، جلوگیری شود. همچنین وجود این معادن به لحاظ ایجاد مزاحمت در تردد شهروندان و تولید سر و صدا و بروز آسیبهای شهری مورد توجه است.»
با وجود اظهار نظرهایی که درباره آلودگی معادن شن و ماسه محدوده تهران وجود دارد، علی تاجیک، رئیس انجمن صنفی شن و ماسه استان تهران، آلاینده بودن این معادن را رد میکند و میگوید:« در حال حاضر بسیاری از ساختمانهای تهران نیاز به بازسازی دارند و ساخت اتوبانها و مترو نیز نیازمند مقدار زیادی شن و ماسه است. در سالهای گذشته تلاش زیادی برای پیدا کردن پتانسیلهای جایگزین برای معادن شن و ماسه غرب تهران انجام شد اما هیچ جایگزین مناسبی پیدا نکردیم. نزدیکترین منطقه به تهران حدود 300 کیلومتر با این شهر فاصله دارد. انتقال این حجم از مصالح از فاصله دور به تهران هزینه زیادی در بر میگیرد و با توجه به حجم بالای ساخت و ساز، وجود این معادن برای شهر تهران یک مزیت به حساب میآید.»
به گفته او، در حال حاضر حدود 60 کارخانه در شهر قدس و شهریار مشغول کار هستند و این، یک امکان خوب است.
یاد باد معروف شهریار میافتم. بادی که زمانی نفس تهران بود و حالا باید دست به دعا شویم که چنان نفس عمیقی نکشد که طوفان خاک 93 تکرار شود. عصر دوشنبه خردادماه آن سال را که یادتان هست؟
حالا هم بهار است و فصل باد. در این حوالی که باشید خاک توی چشم میرود و گلو را میسوزاند. به قول باسکولچی، اینجا همه سرفه میکنند.