قرار گرفتن شهر تهران روي گسلهاي مختلف باعث شده است پيش بينيهاي زيادي از وقوع زمين لرزه در اين شهر خبر بدهند. به دليل گسلهايي كه تهران روي آنها قرار دارد گفته ميشود زلزله تهران از كوهپايههاي جنوبي البرز آغاز ميشود و تا دشت ري امتداد پيدا ميكند. ريزش ساختمانهای مسكوني، تجاري و اداري، قطع و خرابي لولههاي آب و گاز، قطع شبكههاي برق، خرابي و مسدود شدن راهها و پلها تنها بخش كوچكي از خسارتهاي مادي است كه به اين شهر وارد ميشود. اما درباره خسارتهاي جاني گمانهزنيهاي بسياري وجود دارد؛ بعضي از اين پيشبينيها آمار كشتهها را تا پنج ميليون هم برآورد ميكند. با اينكه نميتوان درباره زلزله تهران پيشبيني دقيقي انجام داد، اما از آنجايي كه قسمت زيادي از شهر تهران كه بيشترين تهديد براي آن است بافتش فرسوده است ميتوان گفت زلزله در تهران يك فاجعه با تلفات جاني و مالي بسيار زياد خواهد بود.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان نوشت: پيشبيني ميشود زلزله تهران بالاي هفت ريشتر باشد و اين رقم براي بافت فرسوده شهر تهران ميتواند فجايع جبرانناپذيري به بار بياورد. از سوي ديگر، ضعفهايي هم كه مديريت بحران در كشور ما دارد باعث ميشود نتوان به اقدامات اين سازمانها در صورت روي دادن زلزله چندان اميد بست و از آنجا كه اغلب بيمارستانها و سازمانهاي دولتي، مراكز آموزشي و مدارس تهران در مناطق پرخطر هستند بايد گفت در صورت روي دادن زلزله، شهر به آشوب كشيده شود. با اينكه از چند دهه قبل كارشناسان مختلفي درباره زلزله شهر تهران و عواقب آن هشدار دادهاند، اما چيزي كه در عمل شاهد آن هستيم اين است كه شهر تهران همچنان در بيپناهي روزگار ميگذراند. بهرام عكاشه، پدر علم زلزلهشناسي ايران در گفتوگو با «آرمان» با بيان اينكه راه نجاتي وجود ندارد، ميگويد: «اگر زلزله بالاي هفت ريشتر در شهر تهران اتفاق بيفتد آمار كشتهها و زخميها ميليوني خواهد بود.»
سالهاي طولاني است كه از قرار گرفتن شهر تهران روي گسل زلزله صحبت ميشود و هشدارهاي زيادي درباره زلزله احتمالي داده ميشود، از سوي ديگر، درباره فرسوده بودن بافت شهر تهران كه خسارات را دو چندان ميكند هم حرف و حديثهاي زيادي وجود دارد. به نظر شما با اين شرايط چه راه حلي وجود دارد تا در صورت روي دادن زلزله از خسارات آن كاست؟
من به نجات دادن شهر تهران كاملا بدبين هستم و به نظر من ديگر نميتوان به اين شهر كمك چندانی كرد. حدود40 سال پيش در دوره قبل از انقلاب من پيشنهاد كردم كه بايد مكان پايتخت تغيير كند و پايتخت به شهر ديگري انتقال داده شود. اگر آن زمان اين توصيه جدي گرفته و انتقال پايتخت آغاز ميشد، الان كلي پيشرفت داشتيم. اما با توجه به اينكه هيچگاه به توصيههاي كارشناسان عمل نشد در حال حاضر هيچ راهي براي نجات اين شهر وجود ندارد و اين مساله به حدي است كه من به عنوان يك كارشناس مطلقا نااميد هستم. دليل اين نااميدي هم اين است كه دقيقه به دقيقه به جمعيت پايتخت اضافه ميشود، تعداد اتومبيلها زيادتر ميشوند و با توجه به اينكه زمين تهران بسيار زمين آسيبپذيري است با فاضلاب درست كردن آسيب پذيرتر هم ميشود. با توجه به اينكه براي نجات اين شهر اميدي وجود ندارد تنها راهي كه ميتوان دنبال كرد اين است كه در درازمدت شهر ديگري براي انتقال پايتخت انتخاب شود و پايتخت به مرور زمان انتقال داده شود. زماني كه شهر تهران به مرور زمان كم جمعيت شود و جمعيت به پايتخت جديد انتقال داده شود از خسارات زلزله كاسته ميشود. پديد آمدن صنايع، مراكز تجاري و ادارات سياسي در شهر تهران به مرور زمان بوده است و به همين دليل نميتوان در يكي دو دهه اين مشكل را حل كرد. نه دولت و نه مردم توان انتقال اين حجم از فعاليتها را به شهر ديگري در كوتاهمدت ندارند. در سال 1376 ستاد امنيت ملي از من درخواست کرد كه دلايلم را براي اينكه چرا نميتوان براي شهر تهران كاري كرد ارائه دهم. در آن زمان پيشنهاد كردم بايد در حين انتقال پايتخت به شهر ديگري در شهر تهران ستاد بحران درست كنيم. ستاد بحران درست كردن تمام كار نيست، بلكه مرهم گذاشتن بر زخم است. اگر زلزله بالاي هفت ريشتر در شهر تهران اتفاق بيفتد آمار كشتهها و زخميها ميليوني خواهد بود و هيچ راه نجاتي وجود ندارد.
درباره همين مديريت بحران كه به آن اشاره كرديد، با توجه به اينكه تجربه حوادث مختلف ثابت كرده است مديريت بحران در كشور ما چندان كارآمد نيست، به نظر شما اگر اين مديريت بحران به درستي كار خود را انجام دهد آيا نميتوان از خسارات زلزله احتمالي كاست؟
از دلايل اصلي ضعفهاي مديريت بحران در كشور ما اين است كه اين اعتقاد وجود ندارد كه شهر تهران نابود خواهد شد و از سوي ديگر موانع و مشكلات سر راه مديريت بحران به حدي زياد است كه نميگذارند مديريت بحران در كشور به درستي كار خود را انجام دهد. براي درك عدم اعتقاد كافي است نگاهي به وضعيت چند ده سال اخير بيندازيم كه با اينكه گفته ميشود تهران روي گسل زلزله است، اما اقدام خاصي صورت نگرفته است كه نشان دهد مساله زلزله جدي گرفته شده است. در كشور ما ستاد بحران حدود 15 سال است شروع به كار كرده است و اين در حالي است كه با شرايطي كه شهر تهران دارد بايد ستاد بحران در كشور ما مانند كشور آمريكا از 100 سال پيش شروع به كار ميكرد. زلزله تنها در اثر سهلانگاري خودمان به ما آسيب ميرساند.
درباره اينكه گفته ميشود در صورت رخ دادن زلزله آتشسوزي بيش از هر چيز ديگري به شهر تهران آسيب خواهد زد، نظر شما چيست و اين مسأله از چه چيزي ناشي ميشود؟
دليل اينكه گفته ميشود آتش سوزي وسيعي روي خواهد داد سيستم گازكشي در شهر تهران است. با توجه به شرايطي كه شهر تهران در آن قرار دارد و خطراتي كه اين شهر را تهديد ميكنند بايد از انرژي برق در اين شهر به جاي گاز استفاده كرد. تجربه ديگر كشورها هم اين مساله را اثبات كرده است. سال 1923 شهر توكيو در طول سه روز در آتش سوخت و نابود شد. تجربهاي كه ژاپنيها از اين اتفاق کسب کردند باعث شد آنها ياد بگيرند نبايد از گاز استفاده كنند و به جاي گاز، برق را جانشين كردند و دليل اين مساله هم اين بود كه در صورت روي دادن زلزله، آتشسوزي كه در اثر استفاده از برق ايجاد ميشود بسيار كمتر از استفاده از گاز است. در شهر تهران 11 هزار كيلومتر گاز پرفشار و 100 هزار علمک گاز وجود دارد. در صورت روي دادن زلزله شايد بتوان گاز را در ورودي تهران بست، اما با توجه به اينكه در لولهها گاز وجود دارد و نميتوان جلوی آن را گرفت اين باعث روي دادن يك آتش سوزي وسيع خواهد شد. با توجه به اينكه گاز در خانههاي مردم هم وجود دارد اين موضوع خسارتهاي آتش سوزي در اثر زلزله را چندين برابر خواهد كرد. اگر در حال حاضر شهر توكيو در مقابل زلزله شهر امني است به اين دليل است كه آنها احتمال روي دادن زلزله را باور داشتند و همين باعث شد كه دست به فعاليت بزنند و شهر را ايمن كردند. تجربه ديگري كه در اين زمينه وجود دارد به سال 1906 بازميگردد كه در طول شش روز شهر سانفرانسيسكو به طور كامل سوخت و دليلش اين بود كه خانههاي چوبي زيادي در اين شهر وجود داشت. تجربه سانفرانسيسكو باعث شد كاليفرنياييها ياد بگيرند چه كار كنند كه خانههايشان مقاوم باشد و بهراحتي خراب نشود و آتش نگيرد. در اين شهر ستاد بحران به وجود آمد و امكانات زيادي تعبيه شد و در حال حاضر شرايط به صورتي است كه در كمتر از يك دقيقه و نيم ميتوانند به منطقهاي كه در خطر است هشدار دهند تا اقدامات لازم در آنجا آغاز شود. سه نوع پيش بيني زلزله در كشور ما وجود دارد كه شامل كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت است. در شهر كاليفرنيا سيستم به صورتي است كه در كمتر از يك و نيم دقيقه ميتوان به منطقه در خطر هشدار داد، اما با توجه به نوع ارتباطاتي كه در شهر تهران وجود دارد سيستم كاليفرنيا و توكيو در ايران پاسخگو نيست.
درباره اينكه در صورت روي دادن زلزله چند درصد از شهر نابود خواهد شد، تعداد كشتهها چقدر خواهد بود و ميزان خسارات چقدر است آيا اطلاعات و پيش بينيهايي وجود دارد؟
در اينكه زلزله تهران ميلياردها تومان خسارات خواهد داشت شكي نيست. بعد از روي دادن زلزله، شهر تهران براي چندين سال تعطيل خواهد شد. چندين ميليون نفر در صورت روي دادن زلزله جان خود را از دست ميدهند يا زخمي ميشوند و تعداد زيادي هم بيخانمان خواهند شد. اگر زلزله بيش از هفت ريشتر در شهر تهران روي دهد ما در كره زمين از نظر تعداد كشتهها، زخميها و تعطيلي پايتخت ركورددار خواهيم شد. عمق فاجعه به حدي خواهد بود كه تاكنون در هيچ جاي ديگر از دنيا روي نداده است. هيچ شهري در دنيا تا به اين حد آسيب نديده است كه تهران در صورت روي دادن زلزله آسيب خواهد ديد. به نظر من سالياني طولاني اين شهر تعطيل خواهد شد و زمان زيادي طول ميكشد تا اين شهر دوباره بتواند به زندگي بازگردد و بتواند به مردمش سرويسهاي لازم را بدهد. تعداد زيادي از مردم آواره خواهند شد و ساماندهي آنها كار آساني نخواهد بود. در شهر تهران حدود سه تا چهار هزار مدرسه وجود دارد كه فوقالعاده آسيبپذير هستند و جان دانشآموزان در آنها در خطر است.
در چند روز اخير كه خبرهايي درباره زلزله با ريشترهاي مختلف در قم منتشر ميشود دوباره پيشبينيها درباره زلزله تهران بالا گرفتهاند. به نظر شما با توجه به شرايط شهرهاي مجاور و زلزلههايي كه گاه و بيگاه در آنجا روي ميدهد، آيا ميتوان درباره زلزله با ريشتر بالا در آن مناطق و خود شهر تهران پيش بيني دقيقي داشت؟
در چند هفته گذشته در منطقه قم حدود 50 مورد زلزله روي داده است. خطر شهر قم براي روي دادن زلزله به مراتب كمتر از شهر تهران است، چون اين شهر كوهپايه نيست. در شهر قم هم همان انرژي و شتابي كه به شهر تهران اعمال ميشود وجود دارد. قم هم مانند تهران، مشهد و تبريز در رده شهرهايي قرار دارد كه بسيار آسيبپذير هستند. مراكز استانها در كشور ما بسيار پرجمعيت هستند و همين موضوع، احتمال خسارت را در صورت روي دادن زلزله بسيار بالا ميبرد. دليل پرجمعيتي بالاي بسياري از مراكز استان در كشور ما اين است كه تمام امكانات زندگي در مراكز استانها تمركز يافتهاند و به همين دليل مردم مجبور هستند براي دسترسي به اين امكانات در مراكز استانها زندگي كنند و به همين دليل جمعيت در اين مناطق زياد ميشود و همين باعث ميشود كه در صورت روي دادن يك حادثه مانند زلزله تعداد كشتهها چندين برابر باشد. آسيبپذيري قم دست كمي از تهران، تبريز، قزوين و مشهد ندارد و به همين دليل بايد در تمامي نقاط زلزلهخيز اين مساله جدي گرفته شود. اما درباره پيش بيني زلزله بايد گفت علم زلزلهشناسي هنوز نميتواند براي هيچ جاي كره زمين به طور قطع روي دادن زلزله را در كوتاهمدت پيش بيني كند. پيشبينيها را ميتوان به سه دسته كوتاهمدت، ميانمدت، طولاني مدت و آني دستهبندي كرد. هنوز علم قادر نيست كه براي هيچ جاي كره زمين در كوتاهمدت روي دادن زلزله را پيشبيني كند. حتي كشورهاي پيشرفته مانند ژاپن، آمريكا و چين هم نتواستهاند زلزله را پيش بيني كنند و در ايران هم شرايط به همين صورت است و نميتوانيم يك پيش بيني براي 10 سال آينده داشته باشيم. تنها پيش بينياي كه در دنيا درباره روي دادن يك حادثه وجود دارد، پيش بيني كاليفرنياييها درباره لس آنجلس است كه ميگويند در 10 سال آينده يك حادثه در اين شهر اتفاق خواهد افتاد، اما حتي آنها هم نميتوانند درباره نوع اين حادثه و كم و كيف آن اطلاعات دقيقي ارائه دهند. در جنوب سانفرانسيسكو موسسه نوپاك وجود دارد كه درباره زلزله، مطالعه و آن را پيشبيني ميكند. من اين موسسه و ساير موسسههايي را كه در دنيا وجود دارند از نزديك ديدهام و ميتوان گفت كه آنها هم با تمام پيشرفتهايي كه داشتهاند هنوز در اول كار هستند. علم زلزلهشناسي چيز سادهاي نيست و نميتوان به اين راحتي درباره احتمال روي دادن زلزله در كوتاهمدت قضاوت كرد.
با توجه به تمام آنچه گفته شد شما در نهايت چه توصيه و پيامي براي مردم و مسئولان داريد؟
هدف از سخناني كه مطرح شد ترساندن مردم نبود، بلكه هدف من اين بود كه به آنها تلنگري زده شود تا بيدار شوند. اگر مردم به شرايط و وضعيت آگاه و بيدار باشند، در صورت رخ دادن زلزله صدمه كمتري خواهند خورد، زيرا تلاش ميكنند خود را براي رو به رويي و مقابله با اين حادثه آماده كنند. اما كساني كه در خواب غفلت قرار دارند و اينگونه هشدارها را جدي نميگيرند و معتقدند حادثهاي كه بايد روي دهد روي خواهد داد و نميتوان كاري كرد، در صورتي كه حادثهاي روي دهد صدمات بيشتري خواهند خورد، زيرا هيچ تلاشي براي آماده كردن خود انجام ندادهاند. چيزي كه زلزله يا فجايع بعد از آن را به وجود ميآورد در اثر سهلانگاري خود ماست و اين مساله به ويژه درباره افراد مسئول بيشتر صدق ميكند. مسئولان بايد اينگونه هشدارها را جدي بگيرند و در مقابل جان مردم احساس مسئوليت كنند. اين احساس مسئوليت باعث ميشود آنها اقدامات لازم را براي رويارويي با اين حادثه انجام دهند و تلاش كنند در كوتاهمدت و بلندمدت برنامههايي را دنبال كنند كه آنها را در مقابل اين حادثه توانمند كند. تجربه نشان داده است كه غفلت كردن از اين مساله تنها باعث بحرانيتر شدن شرايط در سالهاي طولاني شده است و به همين دليل احساس مسئوليت مردم و مسئولان از اهميت زيادي برخوردار است.