با پیشرفته شدن جوامع بشری ، افزایش جمعیت ، صنعتی و ماشینی شدن روز افزون زندگی بشر، شاهد اتفاقات متفاوت و دگرگونیهای بسیار زیادی در زندگی شخصی و اجتماعی تمام انسانها هستیم. كه بعضی از این تحولات مثبت و بالطبع بسیاری از آنها منفی و مضر هستند. در كشورهای مختلف نیز این تأثیرات متفاوت میباشند. در كشورهای پیشرفته معضلات به علت برنامه ریزیهای دقیقتر كمتر است ، اما در كشورهای در حال توسعه این مشكلات و عواقب آن بیشتر مشهود و قابل لمس میباشند. یكی از این مشكلاتی كه میتوان گفت، جوامع بشری با آن دست به گریبان میباشند ، زبالهها و فضولات ناشی از آن میباشند. چند سالی هست كه كشورهای پیشرفته برای حل این مشكل ، به بررسی و مطالعه همه جانبه پرداخته و به دنبال یك راه حل درست و منطقی میباشند. اولین انگیزه این پژوهشگران این است كه مواد اولیه در خدمت بشر، محدود هستند و ممكن است یك روز تمام شوند.
تبلیغات تلویزیونی آن كم و غیر جذاب است. فواید آن به خوبی برای مردم توضیح داده نمیشود و یا به طور مداوم صورت نمیگیرد. اغلب تبلیغات درون شهری در این زمینه موقتی است و یا گیرایی خاصی برای مخاطبین ندارد. در بین كودكان و نوجوانان هنوز فرهنگ و ضرورت بازیافت جای نیفتاده است.
به همین دلیل باید به فكر چاره اساسی بود. در كشورهای در حال توسعه وضع از این هم بدتر است، زیرا اغلب كشورهای در حال توسعه دچار مصرف زدگی نیز میباشند و به نوعی خود تولید كننده زباله هستند. فرهنگ مصرف زدگی به آنها اجازه تولید نمیدهد. پس به دلیل مصرف زیاد بشر و محدود بودن منابع اولیه ، باید به فكر چاره یا همان بازیافت افتاد.
بازیافت فواید بسیاری دارد كه از جمله میتوان فواید مهم و موثر محیط زیستی ، اجتماعی و اقتصادی را نام برد. مثلاً از نظر اقتصادی میتوان گفت كه بازیافت مواد ، سهم واردات را در كشورهای در حال توسعه كم میكند ، و توسعه و گسترش آن میتواند به صرفه جویی اقتصادی و بالا بردن سطح و چرخه تولید در داخل كشور كمك كند. بسیاری از دانشمندان ابراز میکنند كه ، مواد بازیافتی دارای مضرات سلامتی و بهداشتی میباشند.
مثلاً بازیافت روغنهای مصرفی آشپزخانه، مشكلات جدی سلامتی به وجود میآورد. البته کاملاً این پیش بینی علمی صحیح و متقن میباشد و باید در بازیافتها به موارد این چنینی توجه زیادی كرد. اما از طرف دیگر میتوان از بازیافت بعضی از مواد به مواد مفید دیگری دست یافت كه سود بیشتر زیستی و اقتصادی به همراه دارند. مثلاً بسیاری از متخصصان در زمینه بازیافت از روغن مصرف شده خانگی به نوعی سوخت زیستی برای اتومبیلها شدهاند كه حتی برای سوخت هواپیما هم مفید است. اغلب بازیافت هر كدام از مواد به صورت جداگانه و با شیوههای خاصی صورت میگیرند.در بسیاری از خیابانهای شهرهای پیشرفته دنیا سطلهای جداگانه برای هر كدام از این مواد وجود دارد. مثلاً سطلهای زباله برای شیشه ، پلاستیك ، كاغذ و... تعبیه شده است كه شهروندان هر كدام از مواد زائد منزل خود را بر اساس مواد مورد نظر در آن سطلها میاندازند و به صورت کاملاً تفكیك شده به مراكز بازیافت منتقل میشوند. حتی شهروندان از طریق تبلیغات تلویزیونی ، خیابانی و دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها آموزش میبینند كه در محیط پیرامون زندگی خود ، زبالهها را جدا سازی كرده و حتی در بعضی از موارد میآموزند كه چگونه میتوانند آنها را خودشان بازیافت كنند.
بسیاری از متخصصان در زمینه بازیافت از روغن مصرف شده خانگی به نوعی سوخت زیستی برای اتومبیلها شدهاند كه حتی برای سوخت هواپیما هم مفید است. اغلب بازیافت هر كدام از مواد به صورت جداگانه و با شیوههای خاصی صورت میگیرند.
حتی کارگاههای آموزشی رایگانی برای كودكان و نوجوانان طراحی میکنند، تا آنها به اهمیت و ضرورت این موضوع دست یابند عملاً بیاموزند كه چگونه میتوانند بازیافت انجام دهند. اكنون در بسیاری از كشورهای دنیا رشتههایی در این زمینه تدوین و ساختار یافته است تا دانشجویان بتوانند بیشتر با این موضوع مهم زندگی شهروندی آشنا شوند. و یا به دنبال راهها و روشهای نوینی در این زمینه باشند. رشتههای بین رشتهای نیز پا به عرصه وجود گذاشتهاند كه به مطالعه عوارض جانبی این مواد بازیافت شده از نظر محیط زیستی، اجتماعی، پزشكی و اقتصادی میپردازند.
بسیاری از شاخههای رشتههای علوم انسانی هم به مطالعه این پدیده میپردازند از جمله بررسی حالات روانی افرادی كه از كالاهای بازیافت شده استفاده میکنند كه در روان شناسی جای دارد. یا مطالعه اثرات اجتماعی و یا نوع تبلیغاتی كه بر ترویج فرهنگ بازیافت اثر دارد كه در زمینه مطالعات اجتماعی جای دارد. امروزه، حرکتهایی در این زمینه از سوی شهرداریهای مناطق و شهرهای مختلف در حال شكل گیری است كه اغلب هم عقیم مانده است. در كشور ما عدم موفقیت این برنامه دلایل مختلفی دارد.
از جمله این كه تبلیغات در این زمینه بسیار كم است و مردم ما اغلب از این پدیده اطلاع خاصی ندارند و اگر هم در بین قشر خاصی اطلاعات اندك و ناچیزی وجود دارد ، تمایل ندارند كه از کالاهای بازیافتی استفاده كنند. تبلیغات تلویزیونی آن كم و غیر جذاب است. فواید آن به خوبی برای مردم توضیح داده نمیشود و یا به طور مداوم صورت نمیگیرد. اغلب تبلیغات درون شهری در این زمینه موقتی است و یا گیرایی خاصی برای مخاطبین ندارد. در بین كودكان و نوجوانان هنوز فرهنگ و ضرورت بازیافت جای نیفتاده است. رشته تخصصی خاصی برای آن وجود ندارد. حتی در بسیاری از خیابانها، سطل آشغالهایی برای پسماندهای مختلف قرار گرفته است كه مردم حتی نمیدانند كه منظور از نوشتههای روی این سطلها چیست. آنها هر نوع زبالهای را در درون این سطلها ریخته، و كسی نیست كه راهنمایی كاملی بكند. در بسیاری از مناطق شهر ، افراد زباله جمع كنی را میبینیم كه در درون این سطلها به دنبال آشغالهای مختلف هستند تا به دکههای شهرداری بفروشند. و حتی در این بین مشاغل كاذبی پدید آمدهاند.
(برای مطالعه و استفاده از متن و عکس، فایل پیوست همین پست را دریافت نمایید.)